محل تبلیغات شما

صوفی‎

چه مَلِک گفت صوفی توام
من آدم و آدم به سُرای توام
نه از رقص و اذان می ترسم
نه از آن و منان سران می ترسم
به چه غزل ها غزال ها در چشم اند
به عذاب عصمت آدم همه در چشم اند
نه خدایی به خدایی خود بنازد
نه آسمان به دستان خویش بنگارد
حال اندک سَرای تو را می خوانم
چون برقصم آتش به نابم می خواند


مجنون یار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها